#سرمایه_خام
اونموقعه ها هنوز سیستم آموزشی بصورت اهنمایی و دبیرستان بود ، دوره راهنمایی رو با نمره بالای هجده تموم کرده بود ، همه معلمها باهاش خوب بودن و دوستش داشتن
بنحوی میشه گفت توی دوره راهنمایی و ابتدایی جزو بهترین های کلاس بود یعنی تقریبا همیشه جزو سه نفر اول
برای همین معلمها خیلی دوستش داشتن و خیلی تحویلش میگرفتن
دوره راهنمایی تموم شد و بنا به دلایلی ، با اینکه نمراتش برای رفتن به رشته ریاضی و یا تجربی کافی بود ولی وارد هنرستان ، رشته الکترو تکنیک شد ، حالا چرا ؟! بماند....
توی هنرستان معمولا در هر رشته ای که باشی اولین سال ، کارگاه سوهان کشی ، بصورت عمومی است ، یعنی همه رشتهها باید این کارگاه رو پاس کنن
قرار بود در طول سال دو قطعه ساخته بشه ، اولین قطعه ، نسبتا ساده بود ، یک چکش فلزی ، که ساخته و تحویل شد
میشه گفت ساخت این قطعه دست گرمی بود چون خیلی پیچیدگی نداشت
قطعه دوم کاملا پیچیده تر بود ، یک درب نوشابه بازکنِ فلزیِ شکیل با قوسها ی مختلف و سوراخکاری و غیره
برای ساخت قطعه ، قوانینی وجود داشت که حتما باید رعایت میشد
مثلاً از سوهانی که خیلی بُراده برمیداشت نباید استفاده میشد ، چون ممکن بود که در اثر بی احتیاطی ، قطعه از اندازه مورد نظر کوچکتر بشه که دیگه هیچکاریش نمیشد کرد
برای پرداخت کردن نباید از سُمباده استفاده میشد تا مهارت استفاده از سوهان نرم برای هنرجو ، حاصل میشد
و قوانین دیگه ای که هنرجوها رو کلافه کرده بود و همه اش براشون سوال بود که چرا اینقدر قوانین دست و پا گیر برامون گذاشتن
خیلی هاشون به این نتیجه رسیده بودن که معلمها عقده ای هستن و فقط میخوان ما رو اذیت کنن
قرار شد یه قطعه فلز گرفته بشه و طبق نقشه ، با اون ، یک درب نوشابه باز کن فلزی ، درست بشه
یه قطعه فلزی مربع مستطیل با کلی زنگ زدگی و کثیف باید به یک درب نوشابه بازکن زیبا تبدیل میشد
این قطعه سوراخکاری و پرداختکاری داشت
گونیا کردن و ایجاد منحنی و ...... خیلی مسایل دیگه ای داشت که باید انجام میشد تا قطعه بصورت یک کار تموم شده و کار آمد در بیاد تا مستحق نمره ی قبولی گرفتن باشه
اندازه ها و مشخصات قطعه مشخص شد و خط قرمز مسئولین کارگاه ، رعایت همین اندازه ها بود ، که عدم رعایت اون ، میتونست موجب اخراج هنرجو از هنرستان بشه
این برای کسی که تا این لحظه نمره ها ش همیشه ممتاز بود یعنی مرگ
کار شروع شد ، مراحل عملی کار خیلی سخت بود ، چون دومین تجربه ، در این نوع کارها بود
کار گونیا نمیشد ، اندازه ها با هم نمیخوند ، کار پرداخت نمیشد
هر کس به یه نحوی مشکلش رو حل میکرد ، بعضی ها با تقلب و زرنگی های خاص ، کارشون رو پیش میبردن
مثلاً برای پرداخت حتما باید از سوهان نرم استفاده میشد ، ولی پرداخت با سوهان نرم کار خیلی. سختی بود
برای همین ، اکثر بچه ها ، قطعه رو با سمباده نرم ، پرداخت میکردن که اگه مسئول کارگاه میدید ، حتما نمره مردودی داده میشد و تمام۰
دوران پر استرسی برای اغلب هنرجوها بود ، برعکسِ یه عده که قبلاً کمی کار کرده بودن
اینها قطعه اشون ، آماده شده بود و میتونستن ، کارشون رو به موقع و بنحوی مطلوب تحویل بدن
بقیه بچه ها توی هول و ولا بودن. یکی کارش گونیا نبود ، یکی اندازه ها رو رعایت نکرده بود ، یکی سوراخها رو تنظیم نزده بود ، یکی کارِ پرداختِ قطعه رو خوب انجام نداده بود
خلاصه هرکس یه اشکالاتی توی کارش بود که میتونست موجب رد شدن قطعه بشه
تجدید دوره هم که در کار نبود ، گفته میشد هر کی نتونه کارگاه رو پاس کنه باید تغییر رشته بده ، یعنی یکسال به فنا میرفت
جایگزین کردن قطعه و یا از اول شروع کردن هم به معنی رد شدن در دوره بود، یعنی امکان این کار وجود نداشت
خلاصه یه قطعه آهن بی ارزش ، حکم سرنوشت و آینده زندگی هنرجویان رو داشت
خراب شدن قطعه ، یعنی تغییر سرنوشت در آینده و حتی تغییر رشته و اخراج از هنرستان
حداقل برای بچهها اینجور جا انداخته بودن ، حالا توی واقعیت چه اتفاقی قرار بود بیفته ، اون موضوع دیگه ای بود
خلاصه به هر بدبختی بود ، قطعه رو با کمی مشکل ، تحویل داد و نمره قبولی گرفت ولی توی این مدت ، حسابی مشخص شد که محیط هنرستان با محیط مدرسه خیلی فرق میکنه
هنرجوها ، یواش یواش ، باید از خواب خرگوشی بیدار میشدن و بازیگوشی را کنار میگذاشتن و زندگی واقعی رو تجربه میکردن ،که تا حد زیادی این اتفاق افتاده بود
⚠️ پ.ن
🔹اون قطعه آهن خام ، مثل سرمایه است برای هنرجو ، که نه تنها نباید خام بمونه و یا تلف بشه ، بلکه باید طبق یه نقشه ی معین ، تکمیل و در نهایت ، به یک محصول مفید تبدیل بشه
🔹عمر ، بالاترین سرمایه انسانه
🔹ورود به جهنم یعنی خام نگهداشتن و یا تلف کردن سرمایه
✍ #ر_خلخالی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @rkhalkhalij
™ ۱۴۰۱۱۱۱۱